اوباما برای موفقیت در رسیدن به توافق با ایران در واقع باید با ۳ طرف مذاکره کند: یک مرحله با ایران، یک مرحله با کنگره و مذاکرات سوم با متحدان آمریکا در گروه 1+5؛ و این موضوع کار را با مشکل مواجه میکند.
به گزارش نماینده؛ اندیشکده آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی» در مقالهای به قلم «جان آلترمن» نوشت: رسیدن به توافق جامع با ایران بر سر برنامه اتمی این کشور برای «باراک اوباما»، رئیس جمهور آمریکا کار مشکلی خواهد بود. حتی مذاکرات دو طرفه موفقیت آمیز هم میتواند تنها یک گام ابتدایی باشد، چرا که در حقیقت مذاکرات او با ایران از سه مذاکره در هم تنیده تشکیل شده است. یک مرحله با ایران، یک مرحله با کنگره و مذاکرات سوم با شرکای آمریکا در گروه ۱+۵. رسیدن به موفقیت با ایران بدون دستیابی به موفقیت در دو جبهه دیگر باعث خواهد شد امنیت آمریکا و متحدانش نسبت به حالتی که «اوباما» هیچ مذاکرهای انجام نداده بود بسیار متزلزل تر شود.
متن این مقاله بدون تایید صحت محتوا و ادعاهای مطرح شده در آن، صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر می شود:
دو طرف خواستههای متقابل را میدانند
با این که مذاکره با مقامات ایرانی پیچیدگیهای بسیاری دارد روند این مذاکرات تقریباً سرراست است. فرستادگان رئیس جمهور آمریکا با مقامات رسمی دولت ایران به طور رسمی مذاکره میکنند و پارامترهای مذاکره هم مشخص شده است. ایران به دنبال کاسته شدن از تحریمها است و آمریکا و متحدانش- به دنبال تضمین این که ایران تسلیحات اتمی نخواهد ساخت. افراد منطقی میتوانند بین آنچه برای رسیدن به این اطمینان لازم است دیدگاههای متفاوتی داشته باشند: توقف کامل غنی سازی اورانیوم در داخل، تبدیل ذخیره موجود اورانیوم غنی شده، نظام بازرسی قوی، و الی آخر. افراد خردمند همچنین میتوانند در باره این که چه نوع تخفیفی در تحریمهایی مناسب اقدامات ایران است نظرات مختلف داشته باشند. بدون توجه به این تفاوتها باید گفت هر دو طرف بر سر این که مذاکرات درباره چه موضوعی است توافق دارند، و هر کدام میداند از دیگری چه میخواهد.
پیچیدگی مذاکرات «اوباما» با کنگره
مذاکرات دولت «اوباما» با کنگره بسیار پیچیدهتر است. در یک سطح دقیقاً مشخص نیست کنگره چه نقشی باید بازی کند. در بیشتر قوانین تحریمی و از دیدگاه منافع ملی رئیس جمهور قدرت آن را دارد که از تحریمها برای مدت مشخص چشم پوشی کند. رئیس جمهور هم در زمینه اعمال تحریمها توسط دولت ملاحظاتی دارد که این امر به او فضای اضافه برای مانور میدهد. به نظر میرسد مذاکره کنندگان ایرانی خواستار آن هستند که امتیازهای همیشگی آنها امتیازهای همیشگی از طرف آمریکایی به همراه داشته باشد و رئیس جمهور نمیتواند تنها به استناد اختیارات ۱۲۰ روزهای که در زمینه کاهش تحریمها دارد چنین تضمینی بدهد. ایران هم به دنبال نشانههایی است که بداند کنگره به دنبال اعمال تحریمهای بیشتر نیست، که این اتفاق هم میتواند با وجود وتو رئیس جمهور میسر شود.
وجود جریانهای متعدد و موازی در کنگره آمریکا
در کنگره نیروهای محرکه متعددی حضور دارند. بسیاری از آنها با این انتقاد «بنیامین نتانیاهو»، که گفته توافق ژنو، به ایران اجازههای زیادی داده است موافق هستند، و بسیاری دیگر به دنبال کنترل کردن تمایل ظاهراً درونی رئیس جمهور برای مصالحه با دشمنان هستند. برخی رهبران کنگره بر این اعتقاد هستند که موضع محکم ایشان در مذاکره با ایران به رئیس جمهور قدرت نفوذ میدهد چرا که رئیس جمهور میتواند مدعی شود برخی از شروط ایرانیها غیرقابل انجام هستند و کنگره با آن موافقت نخواهد کرد. اما چنین بحثی مستلزم پیش فرضهایی است که در آن کنگره هم با مسایل راه بیاید. برای دستیابی به موفقیت کامل در قبال ایران باید به این کشور نشان دهیم کنگره هم ممکن است در جاهایی سکوت رضایت اختیار کند.
تمایل آمریکا به اعمال فشار قبل از هرگونه امتیاز دهی
اما این بزرگترین چالش رئیس جمهور با کنگره نیست. چرا که مجالفت با ایران شامل مواردی همچون زیرپا گذاشتن حقوق بشر ، تهدید به نابودی اسرائیل و موارد دیگر نیز می گردد. بسیاری در دو حزب کنگره میخواهند قبل از برداشتن کوچکترین تحریمها، ایران را در این مسایل تحت فشار قرار دهند. این مسئله بنا به این تفکر شکل گرفته است که آمریکا باید قبل از توافق اتمی با تهران از بیشترین قدرت نفوذ در قبال این کشور برخوردار باشد.
مذاکرات اتمی، برای مطرح کردن دیگر اتهامات علیه ایران محل مناسبی نیست
در همین نقطه است که مذاکرات ۱+۵ به مشکل برمیخورد. اتفاق نظر کمی وجود دارد که مذاکرات اتمی را محلی مناسب برای پرداختن به این امر بداند. چین و روسیه در این رابطه نظرات مجزایی دارند و آلمان بر این باور است که مسیر منتهی به تغییر رفتار یک کشور از راه تعامل میگذرد نه انزوا. اگر کنگره به جای پرداختن به حوزهای محدود طیف وسیعی از مسایل را مد نظر قرار دهد و بر اقدامات ضد گسترش تسلیحات چنان پافشاری کند که به نظر برسد مصمم است ایران را پس بزند قدرتهای جهان به این نتیجه میرسند که آمریکا میخواهد محدوده زمین بازی و هم چنین شکل و اندازه آن را تغییر دهد. در چنین شرایطی دست کم برخی کشورها مدعی خواهند شد که ایران منطقی و آمریکا غیرمنطقی رفتار میکند. با وجود رئیس جمهور کنونی ایران که نسبت به فرد پیشین بسیار هوشمندتر است و همچنین حضور وزیر امور خارجهای که ظاهراً به خوبی میتواند پیش روی میانجی گران اعتمادسازی کند ریسک موجود در شش ماه گذشته به شکل قابل توجهی افزایش یافته است.
نباید در اتحاد آمریکا و متحدانش خللی وارد شود
تاکنون اثر تحریمها بر ایران از آن چه بسیاری متصور بودند اثربخش تر بوده است. اگر در تعهد به این اقدامات به خاطر شکاف در اتحاد ۱+۵ خللی وارد شود این موضوع نابود کننده خواهد بود. اگر چین و روسیه از جبهه اعمال تحریمها خارج شوند و هند به آنها بپیوندد بی شک کشورهای کوچک تر در این خلأ وارد خواهند شد و گزینه مناسبی برای آمریکا باقی نخواهد ماند و پس از اتهام زنی متقابل نتیجه به آمریکایی که از نظر دیپلماتیک منزوی تر شده خواهد انجامید. در چنین شرایطی تسلط بر برنامه اتمی ایران کاهش خواهد یافت.
سه راه حل موجود پیش روی دولت آمریکا
دولت «اوباما» گاه به گونهای جلوه داده که در انتهای توافق شش ماهه موجود کشور آمریکا و کنگره با سه گزینه مواجه خواهند بود: توافقی که- احتمالاً به شکل ناکامل- برنامه اتمی ایران را محدود کند؛ توافق نامهای حاصل نشود به این معنا که برنامه اتمی ایران به طور کامل غیرقابل محدود کردن بشود؛ و جنگ که به دنبال محدود کردن برنامه ایران از راه اعمال زور باشد. آن چه مشخصاً مد نظر است تمایل به رسیدن به یک توافق است.
توافق موقت یک موفقیت است نه یک شکست
اما دو امکان دیگر هم وجود دارند. یکی توافق نامه موقت است. برخلاف نظر عموم این مورد به معنای شکست مذاکرات نیست و شاید بهترین راه برای حفظ ائتلاف بزرگ تر و در آن واحد محدود کردن برنامه اتمی ایران باشد. حفظ ائتلاف کشورها و کنترل شدید بر برنامه اتمی ایران حتی بدون رسیدن به راه حل نهایی باز هم یک موفقیت محسوب میشود.
کشورهای جهان حاضر نیستند در کنار آمریکا انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه بروند
گزینه دیگر هشدار دهندهتر است. تلاشهای گسترده برای «بهبود» یک توافق ممکن است موجب دوری متحدان و شرکا از هم بشود و ایران را به عنوان جبهه بر حق جلوه دهد. این موضوع به معنای شکست است- نه به این لحاظ که ایرانیها موافقت نمیکنند بلکه به این جهت که دیگر کشورهای جهان حاضر نیستند در مقصر شناختن ایران در کنار آمریکا بایستند؛ و در این حالت ایران دیگر محدودیتی نخواهد داشت.
لزوم حصول توافق آمریکا با کنگره و متحدان
رسیدن به توافق با ایران به تنهایی کافی نیست. منافع آمریکا ایجاب میکند که رئیس جمهور به طور همزمان با کنگره و شرکای آمریکا هم به توافقاتی دست پیدا کند.
منبع: اشراف
نظر شما